با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
جمله فاخر « #من-انقلابی-ام »، به مردان انقلابی میآید.. به «خمینی» و به «خامنهای» و به آن بسیجی شهید جبهه شام، این کشته راه وطن، این مانع کشیده شدن جنگ در داخل، این بیرون نگهدارنده دشمن در همان دورها، این مرد بیادعا، این مظلوم، که حتی پیکرش هم برنگشت، بلکه سندی محکم باشد برای این ادعایی که داشت؛ «من حتی برای یک تشییع جنازه هم حاضر نیستم به انقلاب زحمت بدهم!» آری! «من انقلابیام» زیبنده این شهید است و رهبر این شهید.. و الا فردی که ناظر بر بدعهدی طرف غربی هم حاضر نیست علیه دشمن موضع بگیرد -لیکن حاضر است علیه فلان عضو تیم دیپلماسی که به یک گوشه این بدعهدی اشاره داشته، حرف بزند!- اگر بگوید «من انقلابیام» قطعا و حتما هیچ فایدهای ندارد الا آنکه موجبات انبساط خاطر مردم را فراهم کند! [حسین قدیانی]
پ.ن: روحانی در کنگره ملی بزرگداشت روز شهید: برای اخلاق، وحدت ملی، برادری و خلق نکو انقلاب شد وگرنه " بنده بگویم انقلابی ام چه فایده ای دارد". انقلاب به معنای مطیع خداوند است. این که مردم از دست و زبان ما در امان باشند..
جوان بهطور طبیعی طالب اصلاح است. البته من به تعبیرهای رایج اصلاحطلب و محافظهکار و امثال اینها هیچ کاری ندارم؛ اصلاحطلبی به عنوان یک پُز سیاسی، مورد نظر من نیست. بعضی کسان دم از اصلاحطلبی میزنند، در حالی که اصلاً نمیدانند چه میخواهند و دنبال چه هستند. بعضی کسان دم از اصلاحطلبی میزنند، در حالی که آن چیزی که ته ذهنشان قرار دارد، در واقع اصلاحطلبی نیست؛ نوعی ارتجاع و برگشت به عقب است. میبینید که بعضی کسان زیر نام زیبا و جذّاب اصلاحطلبی، دنبال این هستند که به دورانی برگردند که دین فقط جنبه تشریفات در زندگی انسان داشته باشد و نه بیشتر! این دیگر اصلاحطلبی نیست؛ این نقطه مقابل اصلاحطلبی است. اصلاحطلبی با تکامل و پیشرفت همراه است، نه با عقبگرد. البته بعضی افراد هم هستند که اسم اصلاحطلبی را میآورند؛ اما مقصودشان اصلاحات امریکایی است! من یکی دو سال پیش در نماز جمعه مطرح کردم که ما اصلاحات انقلابی داریم و اصلاحات امریکایی. اصلاح امریکایی مظهرش این است که جرثومه فسادی مثل محمّدرضای پهلوی، دوباره به ایران برگردد و امور را در قبضه خود بگیرد؛ بعد هم کلید طلایی سلطه اجنبی بر کشور را در سینی نقره به اربابان امریکایی تقدیم کند! اینکه شما میبینید رسانههای امریکایی و انگلیسی و سیاستمدارانشان دم از اصلاحات در ایران میزنند، منظورشان چنین چیزی است؛ یعنی جرثومه فسادی که تابع و مرید و آلت دست و کوچک اَبدال آنها باشد، در کشور بر سرِ کار بیاید و همه چیز را در خدمت آنها قرار دهد. البته بعضی هم هستند که صادقانه اصلاح طلبند؛ در این شکّی نیست. واقعاً از کمبودها، نارساییها، عقدهها و انحرافها رنج میبرند و دنبال اصلاح آنها هستند، که این به جای خود مطلوب است. جوان، اینگونه اصلاحطلب است؛ یعنی بهطور طبیعی طالب عدالت، آزادیهای مشروع و تحقّق آرمانهای اسلامی است. حقایق و آرمانهای اسلامی، او را به هیجان میآورد و در او جاذبه ایجاد میکند. تصویری که در ذهن او از سیمای امیرالمؤمنین علیهالسّلام نقش بسته، او را به هیجان میآورد؛ نواقص موجود را با او تطبیق و مقایسه میکند و طالب اصلاح میشود. این ویژگی بسیار برجستهای است.
بیرودربایستی باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فدای این کارهایی بکنید که خیال میکنید خوب است -حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست- بنده هیچ اعتقادی به این کار ندارم. درس، اوّل است. فلسفهی حضور شما در آنجا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجویی درس نخواند، بلاشک بدانید که او مشغول ذمّه است؛ یعنی ذمّهاش مشغول مردم و خدا و همه است! هرکسی که سهمی در ایجاد این دانشگاه دارد، ذمّهاش مشغول به اوست و باید پیش خدای متعال جواب دهد. حالا در دنیا ممکن است کسی یقهی کسی را در اینطور چیزها نگیرد؛ اما در روز قیامت یقیناً سؤال خواهند کرد که چرا درس نخواندی!؟ پس، اوّل درس خواندن است.
بلاشک درس خواندن همهی وقت دانشجو را نمیگیرد؛ برای او وقتی باقی میماند که باید این وقت را برای مسائل فکری، برای مسائل سیاسی -البته سیاستبازی نمیگویم- استفاده کند. کار سیاسی در دانشگاه نباید حالت افراط و تفریط داشته باشد. یک وقت هست که تفریطی وجود دارد؛ اصلاً دانشگاه همینطور مثل یک مرده است! این همه جوان وجود دارند که گاهی در مسائل سیاسی، نه موضعی میگیرند و نه حرفی میزنند! بنده در موقعی گفتم خدا لعنت کند کسانی را که دانشگاه را به این طرف سوق میدهند. یک وقت هم دانشجو را در همهی مسائلی که هیچ ارتباطی با او ندارد -مسائل و مشکلات گوناگونی که مربوط به گروهها و جناحهاست- بیایند وارد کنند؛ از نیروی جوان او استفاده کنند و او را این طرف و آن طرف بکشانند؛ این هم به نظر من افراط است.
البته بعضی وقتها میگویند در دنیا چنین است، در فلان کشور چنان است؛ حالا گیرم که باشد، آیا خیلی خوب است که فرضاً دانشجویان، دانشگاههایشان را تعطیل کنند و درسشان را نخوانند؛ بیایند به سود فلان حزب و فلان جناح، حرکتی را انجام دهند که هیچ بررسی هم نکردهاند که این حرکت درست است یا درست نیست؟ مگر این چیز خوبی است که ما حالا بخواهیم از آن تقلید بکنیم!؟ بنابراین، کار سیاسی هم که میگوییم، یعنی واقعاً قدرت فهم سیاسی و درک سیاسی و تحلیل سیاسی باید در یکایک دانشجویان به وجود آید.
پناه بر خدا از آن روزی که کسانی مسؤولیتهایی را در کشور به عهده بگیرند، در حالی که فهم سیاسی ندارند و قادر به تشخیص امواج سیاسی دنیا نیستند!
۱۳۷۷/۱۲/۰۴ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات
آنهایی هم که اهل باطلند، امروز فرصت میکنند تا باطل خودشان را بگویند! نگاه کنید به فضای جامعه! نگاه کنید به مطبوعات کشور! نگاه کنید به آدمهایی که در خانه هایشان نشستهاند و کسی هم با آنها کاری ندارد! تماس میگیرند. از صدها فرسنگ راه، با کسی که دشمن جمهوری اسلامی است، ارتباط برقرار میکنند و حرفشان را به او میگویند، تا او حرف آنها را در دنیا پشت بلند گو پخش کند! میگویند، و حرفشان هم باطل است؛ کسی هم کاری به کارشان ندارد. بگذار حرف باطلشان را بگویند! وقتی که فضا فضای حقّ است، حاکمیتْ مالِ حقّ است، ملت طرفدار حقّند، دل ملت به طرف حقّ است، حالا یک باطل گوی یاوهسرا هم، اگر خواست حرف چرندی از گوشهای بپراند، بپراند! ما حسّاسیتی نداریم. برای همه، امنیت هست؛ حتی برای کسانی که با نظام حق و روال حق، سازگار نیستند. این دوران کجا و روزگارانی که حتی افرادِ همراه با حکومت باطل هم، امنیت نداشتند کجا!؟ این، حکومت اسلام است. حکومت حقّ است. فضای قرآنی و فضای نماز است. فضای «الذین ان مکّنا هم فیالارض أقاموا الصّلوة و آتو الزّکوة(۱۰)» است. فضای دین است. این فضا، فضایی است که امتحان دوران رخاء برای ملت ما نیز هست. روزی در ماه رمضان، همین تهران، موشکباران میشد. روز وشب در خانه خودتان، از دست دشمن متجاوز امنیت نداشتید. امروز آن دشمن، به برکت فداکاری جوانان این ملت - رزمندگان، شهیدان، جانبازان و آزادگان - به کوتهدستی محکوم شده و سر جای خود نشسته است. امنیت به شما رسید. اما لحظه امتحان است. مراقب باشید. ای مؤمنینی که در سختترین شرایط، سوار کشتی نوح شدید! مواظب باشید از امتحان، سربلند بیرون آیید. راهش هم این است که تقوا را درخودتان ذخیره کنید. تقوا یعنی همین که مواظب رفتار خودتان باشید که خلاف امر و نهی خدا رفتار نکنید. این، معنای تقواست. یک وقت ممکن است سرِ رشته از دست انسان خارج شود و گناهی هم از او سر بزند. مهم این است که شما مراقب باشید و بنا داشته باشید که گناه نکنید. این، آن روحیه تقواست. اینْ روحیه هشیاری است، که وقتی شما هشیار خودت بودی، هشیار دشمنت هم هستی. وقتی مواظب شیطانِ درون خودت بودی، مراقب شیطان بیرونی هم خواهی بود. وقتی شیطان درون ما نتواند به ما آسیب برساند، شیطانِ بیرون هم به آسانی نخواهد توانست ما را محکوم کند و ضربه وارد سازد.
خبرنگاری از مقام معظم رهبری درخواست کرد که از وضعیت زندگی و خانه ایشان گزارشی تهیه نماید،اما ایشان اجازه ندادند و خبرنگار علت را جویا شد، آقا فرمودند:عیبی ندارد گزارش بگیرید ولی یادتان باشد که گفتم کسی باور نمی کند.
خبرنگار می گوید پس از ورود به خانه چنان بغضی مرا گرفت که زبانم به لکنت افتاد...
مقام معظم رهبری به خبرنگار فرمودند: این هم خانه ی بنده ی حقیر،شروع کنید و گزارش بگیرید.
خبرنگار با چشمان خیس به آقا گفت:قانع شدم آقا.... کسی باور نمی کند.
روزنامه آمریکایی "یو.اس.ای تودی" نوشت: «بزرگترین مشکل آمریکا در ایران، حضور یک حریف قدرتمند (SUPER OPPONENT) به نام [آیت الله] خامنه ای است که نقشه راه را می شناسد و مردم به او اعتماد آمیخته به اعتقاد دارند».[۳]